بالاخره ثابت شد که همه هنگام مرگ تمام فیلم زندگی خود را می بینند!
تاریخ انتشار: ۸ اسفند ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۴۶۴۲۰۹
وقتی میمیریم چه میشود؟ پژوهشهای تازه در این زمینه به دستاوردهایی جالب رسیده است.
به گزارش برنا؛ گروهی از دانشمندان امواج مغزی بیمار ۸۷ ساله مبتلا به صرع را ثبت و بررسی میکردند که در جریان این بررسی ناگهان بیمار دچار حمله قلبی شد و امواج مغزی غیرمنتظرهای از مغز درحال مرگ ثبت شد.
این تجربه آشکار کرد که ۳۰ ثانیه قبل و بعد از مرگ، امواج مغزی فرد همان الگوی امواج مغزی انسان در خوابدیدن و یادآوری خاطرات را نشان میدهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بروز چنین فعالیت مغزی نشان میدهد که "یادآوری خاطرات" در لحظات پایانی زندگی افراد رخ میدهد. این گروه از پژوهشگران گزارش این تحقیق را در نشریه علمی فرانتیرز منتشر کردند.دکتر اجمل زیمار، یکی از پژوهشگران این تحقیق میگوید آنچه گروه آنها که در ونکوور کانادا مستقر هستند، به طور تصادفی دریافتند اولین مورد از ثبت امواج مغز درحال مرگ بوده است.
او به بیبیسی گفت:"این ماجرا کاملاً اتفاقی بود ما قرار نبود که چنین تجربهای داشته باشیم و قصد نداشتیم این امواج مغزی را ثبت کنیم".
پس آیا در آخرین لحظه آدمهایی که دوست داشتهایم و خاطرههای شیرین عمرمان دوباره از برابر چشممان میگذرند؟ دکتر زیمار میگوید پاسخ به این پرسش غیرممکن است.
او میگوید: "اگر با دیدگاه فلسفی به ماجرا نگاه کنیم، اگر مغز بتواند در نوعی بازگشت به گذشته خاطراتی را مرور کند به احتمال زیاد خاطرههای خوب و شیرین را انتخاب خواهد کرد".
"اما آنچه در افراد مختلف بهیادماندنی است با هم فرق دارد".
دکتر زیمار، که جراح مغز و اعصاب دانشگاه لوئیزویل است میگوید ۳۰ ثانیه پیش از آنکه قلب بیمار دیگر خون به مغز نفرستاد امواج مغزی او همان الگویی را نشان میداد که ما در انجام کارهای دشوار ذهنی و شناختی مانند تمرکز، رؤیابینی یا بهیادآوردن خاطرهها داریم.
این امواج تا ۳۰ ثانیه پس از توقف ضربان قلب ادامه پیدا کرد، لحظهای که بهطور رسمی مرگ بیمار اعلام میشود.
"شاید این آخرین یادآوری خاطرات زندگی باشد که تجربه میکنیم و این خاطرات در لحظات آخر پیش از مرگ از ذهن ما میگذرند".
این پژوهش همچنین به این موضوع میپردازد که زندگی چه زمانی به پایان میرسد، وقتی قلب از حرکت میایستد یا وقتی مغز از کار میافتد.
دکتر زیمار و گروه همکارانش معتقدند که فقط با یک تجربه و نمونه نمیتوان نتیجهگیریهای وسیعتری انجام داد. این حقیقت که بیمار مبتلا به صرع بوده است و مغز او ملتهب و دچار خونریزی بوده است هم ماجرا را دشوارتر میکند.
دکتر زیمار میگوید: "من به طور معمول تکموردها را گزارش نمیکنم" و پس از برخورد با اولین مورد در سال ۲۰۱۶ او در پی ثبت موارد دیگری برای تقویت این تحلیل بوده اما نتوانسته است مورد مشابهی بیاید.
اما پژوهشی که در سال ۲۰۱۳ بر روی موشهای سالم انجام شد ممکن است یاریکننده باشد.
در این تحلیل، پژوهشگران آمریکایی سطح بالایی از امواج مغزی را در لحظه مرگ تا ۳۰ ثانیه پس از آنکه قلب موشها از حرکت میایستاد ثبت کردند. درست همانند امواجی که دکتر زیمار در بیمار مبتلا به صرع ثبت کرد.
دکتر زیمار میگوید شباهت میان این دو پژوهش "حیرتآور" است.
آنها امیدوارند انتشار گزارش این مورد انسانی راهگشای پژوهشهای بیشتر در زمینهٔ تجربههای پیش از مرگ باشد.
دکتر زیمار میگوید:"من فکر میکنم تجربههای نزدیک مرگ تجربههایی رازناک و معنوی است و یافتههایی مانند آنچه یافتیم لحظهای است که دانشمندان آرزومند تجربه آن هستند"
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: مغز مرگ کانادا قلب ذهن مرگ امواج مغزی امواج مغز ۳۰ ثانیه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۴۶۴۲۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مسئله مردم نرخ رشد نقدینگی نیست، مردم تورم را میبینند
در سال ۱۴۰۲ بهرغم کاهش رشد نقدینگی، رشد پایه پولی همچنان فزاینده بوده و بهنوعی دولت در بازار پول بهعنوان رقیب بخش خصوصی فعال بوده است.
به گزارش هممیهن، به این مفهوم که دولت همچنان کسری بودجه خود را داشته و این کسری را از منابعی که در بازار وجود داشته از محل فروش اوراق و... تامین کرده و آن نقدینگی که بخش خصوصی و تولید باید استفاده میکرد را خود دولت جذب کرده است.
در ادامه گفتگو با داود سوری استاد سابق دانشگاه شریف را میخوانید:
در دو سالونیم گذشته تلاشهای دولت جهت کنترل تورم نتیجه نداده و تورم از کنترل رشد نقدینگی تاثیر نپذیرفته؛ به نظر شما علت چیست؟
خیلی سخت است که بتوان قضاوت کرد. رابطه رشد نقدینگی و تورم رابطه کوتاهمدتی نیست که به محض کاهش رشد نقدینگی در تورم کاهش اتفاق بیفتد. انتظار میرود اگر کنترل نقدینگی تداوم پیدا کند در آینده نرخ تورم هم کنترل شود. نکتهای که باید توجه کرد این است که کیفیت کاهش نقدینگی به چه صورت بوده است.
آنچه مشخص است اینکه در سال ۱۴۰۲ بهرغم کاهش رشد نقدینگی، رشد پایه پولی همچنان فزاینده بوده و به نوعی دولت در بازار پول به عنوان رقیب بخش خصوصی فعال بوده است. به این مفهوم که دولت همچنان کسری بودجه خود را داشته و این کسری را از منابعی که در بازار وجود داشته از محل فروش اوراق و... تامین کرده و آن نقدینگی که بخش خصوصی و تولید باید استفاده میکرد را خود دولت جذب کرده است. به هر حال باید منتظر ماند و دید نتیجه کاهش روند رشد نقدینگی در سال آتی چگونه خواهد شد.
یعنی سال ۱۴۰۴ باید منتظر تاثیر بر نرخ تورم باشیم؟
نمیتوانیم یک رابطه یک به یک بین تورم و نقدینگی داشته باشیم. نرخ تورم میتواند از جای دیگر هم افزایش پیدا کند. با این وجود به نظر میرسد سال بعد باید اثرات کاهش نقدینگی را دید. البته نرخ اعلامی بانک مرکزی بهطور متوسط در یک سال ۵۲ درصد اعلام شده در حالیکه این نرخ تورم در فروردین ۸۰ درصد بوده و تا اسفند به ۳۸ درصد رسیده است. از این رو یک روند کاهش وجود داشته و اگر مشکلی پیش نیاید سال بعد میتواند بر نرخ تورم مؤثر باشد.
شاید اشاره ابراهیم رئیسی که اخیراً گفته اقتصاددانها متوجه کاری که دولت برای کنترل نقدینگی کرده میشوند همین موضوع است.
چیزی که مهم است اینکه نتیجه سیاستها را باید در عمل ببینیم. واقعیت این است که بسیاری از آمارها منتشر نمیشود و آمارهای منتشر شده نیز از دقت کافی برخوردار نیستند؛ لذا نمیتوان قضاوت درستی داشت. ولی میدانیم که تورم وجود دارد. قیمتها را میبینیم که مدام در حال افزایش است.
بحث درآمدها و رشد اقتصادی را میبینیم. اگر سیاستها در این شاخصها نمود پیدا نکند نمیشود درباره مؤثر بودن سیاستها صحبت کرد. مسئله مردم که نرخ رشد نقدینگی نیست. نرخ رشد نقدینگی را ما به دهان مردم انداختیم. مردم تورم را میبینند. حالا از هر جا که میخواهد ظاهر شود. برای مردم چه اهمیتی دارد نرخ رشد نقدینگی چقدر است. آنها تورم را نگاه میکنند.
در نرخ تورم چه سهمی میتوانیم برای تورم انتظاری قائل شویم؟ مسئولان در گفتههایشان بر غیررسمی بودن قیمتها و تورمهای غیرواقعی و انتظاری بارها تاکید میکنند.
انتظارات قاعدتاً تاثیرات کوتاهمدت دارد. ممکن است اتفاقی بیفتد و شوکی وارد شود و برای مردم انتظاراتی شکل بگیرد، اما مدتی که گذشت اثر آن اتفاق از بین میرود. ولی وقتی یک پدیدهای ادامهدار است نمیتوان به انتظار تفسیر کرد. آنچه ما الان آموختهایم و آن را انتظار مینامیم این است که فرآیند سیاستگذاری و کیفیت سیاستگذاری بهگونهای بوده که هر سال منتظر بدتر شدن شرایط هستیم.
این را آموختهایم که اگر امروز کالایی را خریداری کنیم صرفه بیشتری دارد تا اینکه سال بعد آن را بخریم. همه میدانیم که اگر ریال نگه داریم سال بعد زیان دیدهایم. این یک یادگیری است که طی سالیان متمادی شکل گرفته و همچنان این فرآیند در حال تداوم است.
هیچ علامتی نیز داده نمیشود که این مسیر ممکن است تغییر کند. نه کیفیت سیاستگذاری را رو به بهبود میبینیم و نه رفتارهایی که در جامعه صورت میپذیرد متفاوت میشود؛ بنابراین دلیلی ندارد که افراد آموختههای خود را تغییر دهند.